کتاب دختری با گوشواره مروارید
تایید کیفیت توسط ریباکس!
ادبیات انگلیس
ادبیات اقتباسی
ادبیات آمریکا
عاشقانه
معرفی کتاب
دختری با گوشواره مروارید
نقاش معروف هلندی، یوهانس ورمیر، با داشتن 35 تابلوی نقاشی منسوب به خود، یکی از بزرگترین معماهای هنری قرن هفدهم را طرح کرده است. اطلاعات ناچیز در دسترس از زندگی او، از تعدادی سند و مدرک قانونی و معتبر به دست آمده اند. با این وجود، نقاشی های فوق العاده ی ورمیر از زندگی روستایی، با ظرافت ها و دقت در نور و بافت شان، عصر طلایی کشور هلند را رقم زده اند. تصویر او از دختری ناشناس با گوشواره ی مروارید، جذابیت خود را در طول قرن ها حفظ کرده است. همین نقاشی سحرآمیز است که موضوع اصلی دومین رمان تریسی شوالیه با همین عنوان را شکل داده است. رمان دختری با گوشواره مروارید، به خانه و خانواده ی موفق و سعادتمند ورمیر در شهر دلفت در دهه ی 1660 می پردازد. پس از استخدام شدن گریت، قهرمان حساس و باهوش رمان، به عنوان مستخدم آن جا، شرایط حاکم بر خانه به سوی آشفتگی و آشوب می رود. ابتدا، راوی شانزده ساله ی داستان با اربابش بسیار نزدیک و صمیمی شده، سپس ورمیر او را به دستیاری خود برگزیده و درنهایت، گریت را به عنوان مدل یکی از نقاشی هایش انتخاب می کند.
کتاب های مشابه
کتاب های دیگر از این ناشر
ارسال نظر برای کتاب دختری با گوشواره مروارید
پاسخ به
1 نظر
دلارام اسماعیلی
۲۹ آذر ۱۴۰۳
#دختری_با_گوشواره_مروارید تابلوی نقاشی اثر #یوهان_ورمر است و تنها تابلوی #ورمر است که هیچ توجهی به حرفه، مکان و زمان مدل ندارد. این تابلو رنگ روغن است و سال کشیده شدن آن بین سال های ۱۶۷۵-۱۶۶۵ تخمین زده می شود. درباره هویت مدل این نقاشی سه حدس وجود دارد: ۱.ماریا ورمر (دختر بزرگ یوهانس) ۲.مدلینا ون روی ون (دختر دوست و حامی یوهانس ورمر) ۳.مدل گمنامی که در خانه ورمر به عنوان پیشخدمت کار می کرد #ترسی_شوالیه با تکیه با حدس سوم داستان ساده و دلنشین و جذابی در مورد دختری به نام گری یتی مینویسد که در شهر دلفت در هلند اتفاق می افتد 🔖نقاشی هیچ شباهتی به آثار دیگرش نداشت. فقط از من بود، از سرم و شانه هایم، بدون میز و پرده، پنجره یا فرچه پودر که نگاه را منحرف یا آرام کند. مرا با چشمان گشاده کشیده بود، و نوری که به صورتم می تابید، ولی طرف چپ چهره ام در سایه قرار داشت. رنگهایم آبی و زرد و قهوه ای بود. پارچه دور سرم مرا شبیه خودم نکرده بود بلکه شبیه گری یتی از شهری دیگر بود یا به طور کلی کشوری دیگر. پس زمینه نقاشی سیاه بود که سبب شده بود خیلی تنها به نظر برسم هرچند به وضوح داشتم به کسی نگاه می کردم. به نظر می امد که منتظر چیزی هستم که فکر می کردم هرگز اتفاق نمی افتد.
نظر خود را درباره این کتاب بنویسید!
نظر شما بعد از تایید نمایش داده خواهد شد.