کتاب سمفونی ماهی‌های شیشه‌ای و هشت داستان دیگر

کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستان‌های کوتاه، با موضوعات مختلف اجتماعی و جنگ است. عنوان داستان‌ها عبارتند از: «آنچه قاصد گفت»؛ «سمفونی ماهی‌های شیشه‌ای»؛ «اتصال»؛ «در حضور تو»؛ «دیر آمدی طاهر»؛ «مصائب دیدن»؛ «هوای سنگین»؛ «آخرین خبر و آهوی مختصر» و «قبل از باران». در خلاصة داستان «سمفونی ماهی‌های شیشه‌ای» آمده است: «محسن» پسرعموی بزرگتر «فتّاح» است، وقتی که محسن و فتّاح تصمیم می‌گیرند به جبهه بروند، مادر فتّاح، از محسن می‌خواهد که مواظب فتّاح باشد. در عملیاتی فتّاح در دریاچه شهید می‌شود. محسن در میان حمله‌های دشمن با طنابی تن او را به دنبال خود می‌کشد تا به ساحل بیاورد. در میانة راه محسن متوجّه ماهی‌هایی می‌شود که گویی به بازی با جسد فتّاح مشغولند. بعد از جنگ، محسن به ماهیگیری مشغول شده و با یادآوری لحظة بازی ماهی‌ها با جنازة فتّاح، از بیقراری‌هایش کاسته می‌شود و آرام می‌گیرد.