
تایید کیفیت توسط ریباکس!
ادبیات کلاسیک
سینما تئاتر
ادبیات اقتباسی
ناشران برگزیده
ادبیات اروپا
معرفی کتاب سه نمایشنامه: اودیپوس شاه، اودیپوس در کولونوس، آنتی گون
داستان ازین قرار است که هنگامی که پسری متولد شد ، پاهای نوزاد با هم پرچ شد و او را در کوه سیتارون کشتند. اما چوپانی نوزاد را پیدا کرد و او را نگهداری کرد و او را به چوپان دیگری تحویل داد که او را نزد ارباب خود ، پادشاه قرنتس برد. پلیبوس بدون فرزند بودن پسری را به فرزندی پذیرفت که با اعتقاد به اینکه او واقعا پسر پادشاه است بزرگ شد. پس از شک در پدر و مادر خود ، او از خدای دلفی پرسید و کلمه ای را که قبل از آن به لایوس اعلام شده بود ، شنید. بنابراین او از آنچه که خانه پدرش می دانست فرار کرد و در پرواز با پدرش لایوس روبرو شد و ناخواسته او را کشت. پس از ورود به تبس ، معمای ابوالهول را پاسخ داد و اهالی قدرشناس آن شهر، نجات دهنده خود را پادشاه کردند. بنابراین او در اتاق لایوس سلطنت کرد ، و از ملکه بیوه حمایت کرد. فرزندانی برای آنها به دنیا آمدند و تب در دوران حکومت او رونق گرفت ، اما دوباره طاعونی شدید بر شهر نازل شد. مجددا با این سخنور مشورت شد و آنها را وادار کرد که خود را از گناهکاری خون پاک کنند. ادیپ جرمی را که از آن بی اطلاع است نکوهش می کند و متعهد می شود که جنایتکار را ردیابی کند. صحنه پایانی نشان می دهد که جوکاستا به دست خود کشته شده و ادیپ نیز به دست خود کور شده و برای مرگ یا تبعید دعا می کند.
کتاب های مشابه
کتاب های دیگر از این ناشر
ارسال نظر برای کتاب سه نمایشنامه: اودیپوس شاه، اودیپوس در کولونوس، آنتی گون
پاسخ به
0 نظر
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکنید!
نظر خود را درباره این کتاب بنویسید!
نظر شما بعد از تایید نمایش داده خواهد شد.