به امید دل بستم
به امید دل بستم
- دسته بندی :
- نویسنده :
- مترجم :
- ناشر :
- وضعیت کالا :
دست دوم
- قطع :
رقعی
- تعداد صفحات :
520
- شابک :
9786229013748
۲۷۰٬۰۰۰ تومان!
تایید کیفیت توسط ریباکس!
- دسته بندی :
- نویسنده :
- مترجم :
- ناشر :
- وضعیت کالا :
دست دوم
- قطع :
رقعی
- تعداد صفحات :
520
- شابک :
9786229013748
#ادبیات_معاصر
#پرفروش
#رمان
#عاشقانه
معرفی کتاب
به امید دل بستم
کتاب به امید دل بستم، کتابی نوشته لنکالی است درباره چند نواجوان که به بیماریهای خاص و خودایمنی مبتلا و در بیمارستان بستری هستند. آنها یک گروه تشکیل میدهند و تنها امیدی که دارند، سرگرمیشان یعنی نقشهکشیدن و دزدی کردن از فروشگاههاست. این دزدیها به این نوجوانان که هر لحظه به مرگ نزدیکتر میشوند، انگیزه و امید میدهد.
خلاصه داستان به امید دل بستم نوشته لنکالی
شخصیتهای کتاب به امید دل بستم
کتاب به امید دل بستم، کتابی است درباره بزرگترین دزدان جهان: زمان، بیماری و مرگ. زمان، بیماری و مرگ، کسانی هستند که شخصیت های اصلی بخاطر گرفتن جان از آنها سعی در انتقام گرفتن از او دارند. در آغاز داستان، سم، قهرمان اصلی، داستانی را تعریف می کند که چگونه عشق زندگی او میمیرد. سم شخصیتی شجاع و دلشکسته است. این نوجوانان هرگز نمیتوانند عشق را برای یک عمر تجربه کنند. چون مرگ هر لحظه ممکن است این رابطه را از آنها بگیرد.
شخصیت اصلی کتاب، بعد از مرگ کسی که دوستش دارد، تصمیم میگیرد به هیچکس جز دوستانش سونی، کور و نئو و هیکاری دل نبندد. سونی یک ریه دارد، نئو روی صندلی چرخدار است و کور مشکل قلبی دارد. سم با وجود داشتن خود مشکل دارد و هیکاری افسردگی شدید دارد. با وجود این مشکلات، این گروه در کنار هم عشق، امید، احساس گناه و دوستی را تجربه میکنند.
نقشه دزدی و امید به زندگی
این نوجوانان تنها سرگرمیشان در بیمارستان که زمانی قصر آنها و حالا دیواری میان آنها و زندگی است، شیطنت و آزار پرستاران و دزدی از فروشگاههاست.
نئو که نویسنده است، نقشهها را طرحریزی میکند و کور گروه را رهبری میکند. آنها انتقام خود را از هستی میگیرند و این تنها انگیزهشان در این جهان بیرحم است.
بیماریهای خودایمنی و مرگ
نویسنده کتاب به امید دل بستم معتقد است درک جهان افرادی که بیماریهای خودایمنی دارند بسیار دشوار است. حتی از دیدگاه خود فرد مبتلا هم بسار عجیب است. چون این بیماریها طیف گستردهای دارند. بسیاری از افراد مبتلا به این بیماریها میتوانند به زندگی خود با بیماری ادامه دهند و عدهای نمیتوانند. نویسنده این کتاب را به هردو گروه تقدیم کرده. بیماریهای ذکر شده و شخصیتها اغلب ساختگی هستند و نمادی از تمام افراد مبتلا به بیماریهای خود ایمنیاند.
سبک کتاب به امید دل بستم
کتاب به امید دل بستم بهظاهر روایتی ساده دارد. اما هرچقدر بیشتر داستان را پیش میبرید، متوجه جهان خیالی داستان میشوید. این اتفاقات نماد ناعادلانه بودن جهان است. در این جهان زندگی برای بعضی از انسانها بیدردسر و برای خیلی از آدمها پر از درد است. لنکالی در این کتاب نشان میدهد که دنیا رویا و زندگی را از خیلی آدمها از بدو تولد میگیرد. برای خیلی از آدمها عشق و زندگی آسوده تلاشی بیپایان، اما دست نیافتنی است. به انتهای کتاب که میرسید و پازلها را کنار هم قرار میدید، متوجه میشوید که سم نماد رویاهای از دست رفته است. نماد تمام آدمهایی است که برای داشتن یک زندگی عادی همیشه در تقلا هستند. سم میتواند نماینده آدمهایی باشد که هر رزوشان را با درد میگذرانند.
کتاب به امید دل بستم برای چه افرادی مناسب است؟
اگر به داستانهای عاشقانه درباره روابط دوستانه و ارتباطات انسانی و احساسی علاقه دارید، این کتاب انتخاب مناسبی برای شماست.
درباره نویسنده کتاب به امید دل بستم
لنکالی نام مستعار Lou-Andrea Callewaert است. او در فرانسه به دنیا آمد. در ده سالگی به ایالات متحده نقل مکان کرد و خیلی زود شروع به پر کردن جعبه های خالی با داستان هایی کرد که می نوشت. لو در حال حاضر بیست و یک ساله است. او در دانشگاه فلوریدا تحصیل میکند و آنجا ادبیات کلاسیک میخواند. به امید دل بستم اولین رمان اوست و اکنون در حال تکمیل دومین رمانش است.
بخشی از کتاب به امید دل بستم نوشته لنکالی
-عشق زندگیام دارد میمیرد. به زبان آوردن این واقعیت با صدای بلند خیلی غمانگیز است. شاید فقط غیرمنصفانه باشد، اما همین که داستان را شروع میکنید به گمانم خواهید دید رویدادهای غمانگیز و بیعدالتیها معمولا در یک دسته قرار میگیرند.
چون قبل از اینکه عشق زندگیام تصمیم بگیرد که دیگر آرزوهای زندگیاش را دنبال نکند، به من گفت ستارهها متعلق به ما هستند. هر شب را کنار هم میگذراندیم. روی آجرهای سفالی سفت پشت بام دراز میکشیدیم و اشکالی را که در آسمان میدیدیم به خاطر میسپردیم. پس همانطور که در گذر زمان پژمرده میشد، همانطور که بدنش هر روز بیشتر به یک کالبد شباهت پیدا میکرد، هنوز هم باور داشتم ستارههایمان به او ایمان میبخشند. باور داشتم تا زمانی که بالا را نگاه کند و ببیند ستارهها هنوز به زمین نیفتادهاند، زنده خواهد ماند.
-در برابر چشم انداز ناخوشایند بیمارستان، عاشق پسری شر و شیطون با چشمانی به درخشانی آفتاب شدم. که تنها دلخوشی من در این مکان غمزده و متروک شد. ماجرا دقیقا از جایی شروع شد که او در برابر چشمانم خودکشی کرد و روح و روانم بیشتر متلاشی شد. از آن زمان با خودم عهد بستم که دیگر هیچ کسی را دوست نداشته باشم.
معرفی تصویری کتاب
کتاب های مشابه
کتاب های دیگر از این ناشر
ارسال نظر برای کتاب به امید دل بستم
پاسخ به
2 نظر
مرضیه صفری
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
فوق العاده
فی فی
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
مرسی از سایت خوبتون بابت کتابهای اروزنی که در اختیار مردم میذارید.
نظر خود را درباره این کتاب بنویسید!
نظر شما بعد از تایید نمایش داده خواهد شد.