داستان کوتاه «داستان یک مادر»، داستانی تخیلی ـ واقعی است که در آن کودک بیماری همسفر مرگ شده است. مادر کودک در جست‌وجوی فرزندش مسیری را طی می‌کند که مشقت‌های فراوان دارد. اما او به شوق دیدار فرزند، تمامی سختی‌ها را تحمل می‌کند. نگارنده با روایت این داستان در تلاش بوده تا اثبات کند که در دو دنیا همه‌چیز به ارادة خداوند رخ می‌دهد و به قطع و یقین در پس هر اتفاقی حکمتی نهفته است که شاید انسان در چشم ظاهر حکمت آن را درک نکند. بنابراین رضایتمندی از خواست خداوند در زندگی سبب آرامش است. عناوین دیگر داستان‌های مجموعة حاضر عبارت‌اند از: روز قضاوت؛ سنگ قبر قدیمی؛ هزار سال دیگر؛ دخترک کبریت‌فروش و برگی از بهشت.