همخونه
همخونه
- دسته بندی :
- نویسنده :
- مترجم :
- ناشر :
- وضعیت کالا :
دست دوم
- قطع :
رقعی
- تعداد صفحات :
456
- شابک :
964807996
۲۱۰٬۰۰۰ تومان!
تایید کیفیت توسط ریباکس!
- دسته بندی :
- نویسنده :
- مترجم :
- ناشر :
- وضعیت کالا :
دست دوم
- قطع :
رقعی
- تعداد صفحات :
456
- شابک :
964807996
#رمان_ایرانی
#رمان
#عاشقانه
معرفی کتاب
همخونه
حسین آقا حالا دیگر هفت سالی می شد که سرایداری خانه حاج رضا را بر عهده داشت یعنی درست از وقتی که عموی پیرش بعد از سال ها خانه شاگردی حاج رضا از دنیا رفته بود به یاد عمویش و مهربانی هایی که او در حقش کرده بود افتاد . او حتی آخرین لحظه ها هم از یاد برادر زاده تنهایش غافل نبود و از آقای احسانی خواهش کرده بود مش حسین را نیز به خانه شاگردی بپذیرد. حسین آقا غرق در تفکراتش هر از گاهی سرش را تکان می داد و با لبخند، دندان های نامنظم و یکی در میانش را به نمایش می گذاشت. صدای در حیاط که با شدت کوبیده می شد او را از دنیایش بیرون کشید. شیلنگ روی زمین رها شد، آب سر بالا رفت و مثل فواره دوباره روی زمین برگشت. یک جفت کفش کهنه که پشتش خوابانده شده بود، لف لف کنان به سمت در دویدند در حالی که صاحبشان بلند بلند می گفت: «آمدم...صبر کنید آمدم» با باز شدن در چهره درخشان دختری با پوستی لطیف و شفاف و قامتی متوسط نمایان شد. در حالی که با چشمان سیاهش به حسین آقا چشم دوخته بود با لبخند شیطنت باری گفت: سلام، چه عجب مش حسین! یک ساعته دارم زنگ می زنم…» - توی حیاط بودن دخترم! صدای زنگ رو نشنیدم. دیر کردی، آقا سراغت رو می گرفت... یلدا منتظر شنیدن باقی حرف های مش حسین نماند. محوطه ی حیاط را به سرعت طی کرد. پله ها را دو تا یکی کرد و وارد خانه شد. آن جا یک خانه دو طبقه دویست متری بود که در یکی از نقاط مرکزی شهر تهران ساخته شده بود، نه خیلی قدیمی و نه خیلی جدید، اما زیبا و دل نشین بود. انگار واقعا هر چیزی سر جایش قرار داشت. حیاط بزرگ با باغچه ای که بی شباهت به یک باغ نبود و انواع درخت ها و پل های زیبا در آن یافت می شد.
کتاب های مشابه
کتاب های دیگر از این ناشر
ارسال نظر برای کتاب همخونه
پاسخ به
0 نظر
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکنید!
نظر خود را درباره این کتاب بنویسید!
نظر شما بعد از تایید نمایش داده خواهد شد.