

انتخاب کیفیت کتاب
خوانده نشده و یا با احتیاط خوانده شده
عدم / حداقل مصرف شدگی
دوستدار محیط زیست
بدون خط خوردگی و یا هرگونه یادداشت شدگی
مناسب برای هدیه دادن
تعداد موجود در انبار : ۱ عدد
قیمت نو این کتاب :
۶۰٬۰۰۰ تومان!
تایید کیفیت توسط ریباکس!
قیمت : ۳۶٬۰۰۰ تومان
کیفیت : در حد نو
تا آزمایشگاه تقریبا یک میلیون کیلومتر راه رفتیم. مایکل که هیچ وقت بند کفش هایش را نمی بندد، مبصر صف بود. من گفتم: «علم مال خرخوان هاست.» آندریا گفت: «خیلی هم باحال است.» به نظر او هر چیزی که به مدرسه مربوط می شود، باحال است. شاید آزمایشگاه عجیب ترین کلاس کل تاریخ جهان باشد. گوشه ی آزمایشگاه، اسکلتی است که کلاهی روی سرش دارد، قفسی که تویش موش های سفید این ور و آن ور می دوند. دستگاه های عجیب، میکروسکوپ، کامپیوتر، گیاه و خلاصه از این جور چیزها در گوشه و کنار اتاق دیده می شود. رایان گفت: «چه جای عجیب و غریبی است.» آندریا پرسید: «آقای میچل کجاست؟» خانم بریج گفت: «نمی دانم.» او هیچ وقت چیزی نمی داند. داشتیم چیزهای توی آزمایشگاه را نگاه می کردیم که در محکم باز شد و پیرمردی آمد تو. او سوار یک وسیله ی چرخ دار شده بود که شبیه دستگاه چمن زنی قدیمی بود. کلاه ایمنی سرش گذاشته و عینک مخصوص زده و لباس دکترهای آزمایشگاه پوشیده بود. قیافه اش عین خل و چل ها بود! او گفت: «سلام بچه ها! من آقای میچل هستم!» بعد محکم خورد به تخته ی سیاه و از روی وسیله اش افتاد زمین. همه دویدیم طرفش تا بلندش کنیم. آقای میچل گفت: «از این بهتر نمی شود!» و کلاه ایمنی و عینکش را برداشت. موهای خاکستری عجیبش به هم ریخته بود، انگار سال ها آن ها را شانه نکرده بود.
- دسته بندی :
- نویسنده :
- مترجم :
- ناشر :
- قطع :
رقعی
- تعداد صفحات :
88
- شابک :
9789643697846
تا آزمایشگاه تقریبا یک میلیون کیلومتر راه رفتیم. مایکل که هیچ وقت بند کفش هایش را نمی بندد، مبصر صف بود. من گفتم: «علم مال خرخوان هاست.» آندریا گفت: «خیلی هم باحال است.» به نظر او هر چیزی که به مدرسه مربوط می شود، باحال است. شاید آزمایشگاه عجیب ترین کلاس کل تاریخ جهان باشد. گوشه ی آزمایشگاه، اسکلتی است که کلاهی روی سرش دارد، قفسی که تویش موش های سفید این ور و آن ور می دوند. دستگاه های عجیب، میکروسکوپ، کامپیوتر، گیاه و خلاصه از این جور چیزها در گوشه و کنار اتاق دیده می شود. رایان گفت: «چه جای عجیب و غریبی است.» آندریا پرسید: «آقای میچل کجاست؟» خانم بریج گفت: «نمی دانم.» او هیچ وقت چیزی نمی داند. داشتیم چیزهای توی آزمایشگاه را نگاه می کردیم که در محکم باز شد و پیرمردی آمد تو. او سوار یک وسیله ی چرخ دار شده بود که شبیه دستگاه چمن زنی قدیمی بود. کلاه ایمنی سرش گذاشته و عینک مخصوص زده و لباس دکترهای آزمایشگاه پوشیده بود. قیافه اش عین خل و چل ها بود! او گفت: «سلام بچه ها! من آقای میچل هستم!» بعد محکم خورد به تخته ی سیاه و از روی وسیله اش افتاد زمین. همه دویدیم طرفش تا بلندش کنیم. آقای میچل گفت: «از این بهتر نمی شود!» و کلاه ایمنی و عینکش را برداشت. موهای خاکستری عجیبش به هم ریخته بود، انگار سال ها آن ها را شانه نکرده بود.
تا آزمایشگاه تقریبا یک میلیون کیلومتر راه رفتیم. مایکل که هیچ وقت بند کفش هایش را نمی بندد، مبصر صف بود. من گفتم: «علم مال خرخوان هاست.» آندریا گفت: «خیلی هم باحال است.» به نظر او هر چیزی که به مدرسه مربوط می شود، باحال است. شاید آزمایشگاه عجیب ترین کلاس کل تاریخ جهان باشد. گوشه ی آزمایشگاه، اسکلتی است که کلاهی روی سرش دارد، قفسی که تویش موش های سفید این ور و آن ور می دوند. دستگاه های عجیب، میکروسکوپ، کامپیوتر، گیاه و خلاصه از این جور چیزها در گوشه و کنار اتاق دیده می شود. رایان گفت: «چه جای عجیب و غریبی است.» آندریا پرسید: «آقای میچل کجاست؟» خانم بریج گفت: «نمی دانم.» او هیچ وقت چیزی نمی داند. داشتیم چیزهای توی آزمایشگاه را نگاه می کردیم که در محکم باز شد و پیرمردی آمد تو. او سوار یک وسیله ی چرخ دار شده بود که شبیه دستگاه چمن زنی قدیمی بود. کلاه ایمنی سرش گذاشته و عینک مخصوص زده و لباس دکترهای آزمایشگاه پوشیده بود. قیافه اش عین خل و چل ها بود! او گفت: «سلام بچه ها! من آقای میچل هستم!» بعد محکم خورد به تخته ی سیاه و از روی وسیله اش افتاد زمین. همه دویدیم طرفش تا بلندش کنیم. آقای میچل گفت: «از این بهتر نمی شود!» و کلاه ایمنی و عینکش را برداشت. موهای خاکستری عجیبش به هم ریخته بود، انگار سال ها آن ها را شانه نکرده بود.
کتاب های مشابه
کتاب های دیگر از این ناشر
ارسال دیدگاه برای کتاب آقای میچل، دانشمند خل و چل!
پاسخ به
0 دیدگاه
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکنید!
دیدگاه خود را درباره این کتاب بنویسید!
دیدگاه شما بعد از تایید نمایش داده خواهد شد.