کتاب حاضر، از مجموعة «رمان نوجوان امروز» دربردارندة داستانی فارسی با موضوع تخیلی و انسانی است. در خلاصة داستان آمده است: «عراز» پسر نوجوانی است که پدرش گلّه‌دار و مادرش بیمار است. عراز به دلیل بیماری مادر، از رفتن به چوپانی همراه پدر منصرف شده و در خانه کنار مادر مانده است. عراز به دنبال یافتن راه‌هایی برای مداوای مادر بیمار است. روزی تصمیم می‌گیرد با «خوجه مرگن» (شکارچی پرنده) پرنده شکار کند. امّا با «گلدی آقا» قصّه‌گوی روستا مواجه می‌شود. روزی شخصیت پیرزنی بدجنس قصه، به دیدن عراز می‌آید و از وی می‌خواهد که علاوه بر یاد کردن خوبی‌های انجام شده توسّط او، دلیل پیر شدن گلدی آقا، قصّه‌گویی روستا را بر عهده بگیرد و با ماندن در کنار مادر و بازگویی قصّه‌های یاد گرفته ، به بهبود وی کمک کند. عراز، با قصّه‌های گلدی آقا متحوّل شده و تصمیم جدیدی می‌گیرد تا ادامة قصه‌گویی روستا را برای آگاه کردن اهالی روستا دنبال کند و از خاموش شدن چراغ قصّه در روستا جلوگیری کند.