دختری شانزده ساله به نام آیسل که استعداد بالایی در درس فیزیک دارد، نمی تواند از فکر نقشه های مختلف برای خودکشی بیرون بیاید. آیسل با مادری که همیشه به نوعی از او ناراضی بوده، همکلاسی هایی که پشت سرش حرف می زنند و پدری که مرتکب جُرمی خشونت آمیز شده، اکنون احساس آمادگی می کند تا انرژی پتانسیل خود را به نیستی تبدیل کند. اما فقط یک مشکل وجود دارد: او مطمئن نیست که آیا جرأت انجام این کار را به تنهایی دارد یا خیر. اما زمانی که آیسل، وبسایتی را با بخشی به نام «شریک های خودکشی» پیدا می کند، متقاعد می شود که راه حل مشکل خود را یافته است: پسری نوجوان به نام رومن، به خاطر یک حادثه ی خانوادگی تراژیک، به دنبال شریکی برای خودکشی است. با این که آیسل و رومن، هیچ نقطه ی اشتراکی ندارند، اما به تدریج در دل یکدیگر جای می گیرند. وقتی قرار خودکشی جدی تر می شود، در ذهن آیسل تردیدهایی در مورد انجام این کار شکل می گیرد. او حالا باید میان خودکشی و راضی کردن رومن برای زندگی در کنار یکدیگر، یکی را انتخاب کند. اما به نظر نمی رسد که رومن به این راحتی ها بخواهد نظر خود را عوض کند.