کتاب قاتل کیه؟

خانمها و آقایان،... از آنجا که می دانم همه شما نویسنده و تصویرگر و غیره هستید کلمات را آزادانه و بی قید و بند به کار می برم و به اطلاع می رسانم اینجا کمی اوضاع ناجور شده است. به خاطر ارتباط شما با آقای هرمان کیو میلدیو از شما دعوت شده تا در مهمانی امشب شرکت کنید می بینید؟!... آقای هرمان کیو میلدیو دیگر با ما نیست. بعضی از شما از او خوشتان نمی آمد، تعدادی هم نمی توانستید او را تحمل کنید، و خیلی از شماها هم از او بیزار بودید. تک تک شماها دلیلی داشتید که آقای هرمان میلدیو را به سرای باقی بفرستید. همه شما مشکوک به قتل ایشان هستید. همانطور که قبلا گفتم، شماها یک مشت نویسنده و تصویرگر هستید. اگر پای زندگیتان درمیان باشد نمی توانید ساکت بمانید. مادربزرگتان را هم برای یک مشتری بیشتر می فروشید. پس مدرک هایتان را رو کنید. ما را قانع کنید که کار شما نبوده و آقای هرمان میلدیو فقید را شماها به خاک نیفکندید، از صحنه روزگار محو نکردید، سر به نیست نکردید، به درک نفرستاید، به زندگیش پایان ندادید، ریشه او را از ته نزدید، او را نابود نکردید و از بین نبردید، او را ترور نکردید، از او انتقام نگرفتید، بر زمینش نزدید و نفسش را نبریدید.