کتاب سیب‌زمینی‌خورها

کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستان‌های کوتاه فارسی با موضوعات مختلف اجتماعی برگرفته از خاطرات نوجوانی نویسندة کتاب است. عنوان داستان‌ها عبارتند از: «چشمانم راه گرفته بود!!»، «سیب‌زمینی‌خورها»، «جایزه‌یی که گم شد»، «روزی که آرزوهام بزرگ شدن»، «من کتاب رنج رو خریدم»، «زنگ انشاء حرف نداش» و... . داستان «سیب‌زمینی‌خورها» ماجرای پسر نوجوانی است که در حین بلال‌فروشی برای کسب درآمد، از طریق یکی از دوستان با کتابخانه‌ای در پارک شهر آشنا می‌شود. به دنبال علاقمندی به نمایش و تمام شدن وقت عضویت در گروه نمایش کتابخانه، او در مدرسه، از وجود نمایشی با عنوان «خواب غلامحسین» آگاه می‌شود. در حین نمایش او تصمیم می‌گیرد به عنوان هشتمین فرزند غلامحسین وارد صحنة نمایش شده و به خوردن سیب زمینی مشغول شود. در زمان مناسب او به صحنه وارد می‌شود و به دنبال پسر نوجوان، حدود بیست دانش‌آموز علاقمند به نمایش نیز که همچون او قصد داشتند به عنوان هشتمین فرزند غلامحسین وارد صحنه شوند، وارد صحنه شده و ماجراهای جالبی رخ می‌دهد.