کتاب مرگ ایوان ایلیچ
انتخاب کیفیت کتاب
این کتاب به طور مستقیم از ناشر آن تهیه شده و کاملا نو میباشد.
تعداد موجود در انبار : ۵ عدد
تایید کیفیت توسط ریباکس!
۱۱۴٬۰۰۰ تومان
۵%کیفیت : نو
معرفی کتاب
مرگ ایوان ایلیچ
کتاب ارزش معنوی دارد ، ولی ما به ظاهر و سلامت آن هم خیلی دقت میکنیم.
خرید کتاب از ریباکس یعنی ارزان، مطمئن و آسان.
کتاب های مشابه
کتاب های دیگر از این ناشر
ارسال نظر برای کتاب مرگ ایوان ایلیچ
پاسخ به
2 نظر
دلارام اسماعیلی
۲۹ آذر ۱۴۰۳
#مرگ_ایوان_ایلیچ از شاهکار های کوتاه #لئون_تولستوی نویسنده معروف #روسی است. این کتاب در دسته #رئالیسم طبقه بندی میشود. نثر کتاب ساده، کوتاه، روان و یکدست است. این رمان از دیدگاه سوم شخص نوشته شده است. داستان در اواخر قرن نوزدهم رخ میدهد و با خبر مرگ ایوان ایلیچ شروع میشود و نویسنده از مفهوم مرگ برای پیشبردن داستان استفاده میکند. با اینکه موضوع اصلی داستان مرگ ایوان ایلیچ است، اما بخش اعظم کتاب دربارهی نوع زندگی او و تلاشهایی است که برای رسیدن به یک زندگی دگرپسند در پیش میگیرد. شاید بتوان گفت که موضوع اصلی کتاب بیشتر دربارهی زندگی ایوان ایلیچ است. ⚠️خطر اسپویل داستان با شروع درد پهلو و گردن ایوان در فصل دوازدهم به نقطه اوج میرسد. سن پایین و پیش پا افتاده بودن علت بیماری و ناگهانی رخ دادن آن، هر سه عناصری هستند که بر فانی بودن انسان و در عین حال ناباور بودن مرگ تاکید بیشتری دارند. ایوان در زندگی شخصیت ظاهر طلب و موفقی است، که زندگی و حتی ازدواجش را ماشین وار و با منطق مطلق و بدون احساس پیش میبرد. ایوان جوری به زندگی چسبیده بود که انگار هیچ وقت قرار نیست بمیرد، اما بعد از به وجود امدن بیماری و طولانی شدن آن، به هدف و معنای زندگیاش فکر میکند، نمیدانست راه را درست آمده یا نه! اما سرانجام شخصیت اصلی داستان راه درست زندگی کردن را کشف میکند و خطای زندگی گذشتهاش را میشناسد. در انتها داستان نویسنده بر پایه تعالیم مسیحیت راهی را باز میکند! تا زندهایم فرصت جبران هست و انسان همواره میبایست بکوشد تا دوباره متولد شود. در انتها داستان مرگ به کیسه سیاهی تشبیه میشود که ایوان را به درون خودش میکشد که دقیقا برعکس تولد است. در انتها داستان با مرگ ایوان تمام میشود. مرگ، نهایت واقعیت است که هرانسانی باید با آن مواجه شود و آن را بپذیرد. 📌در جایی که خیال می کردم دارم بالا می روم، تو نگو از تپه دارم پایین میآیم. و راستی هم چنین بود. به لحاظ افکار عمومی بالا میرفتم، اما به همان نسبت زندگی از من کناره میگرفت. و حالا دیگر کار از کار گذشته است و چیزی جز مرگ وجود ندارد. نکند راستی راستی کل زندگیام غلط بوده باشد؟ پ.ن:به نظر من هیچ کس بهتر از تولستوی نمیتونه مفهوم زندگی و مرگ توضیح بده
امیر
۱۷ آذر ۱۴۰۳
داستان قاضی موفقی است که با نزدیکشدن به مرگ، پوچی زندگی ظاهراً ایدهآلش را درک میکند. تولستوی با زبانی ساده اما عمیق، تضاد میان موفقیتهای اجتماعی و معنای واقعی زندگی را نشان میدهد. و مرزی بین موفقیت و مرگ میکشد این کتاب، خواننده را به تأمل درباره زندگی اصیل و مواجهه صادقانه با مرگ دعوت میکند و پیامش تا مدتها در ذهن باقی میماند
نظر خود را درباره این کتاب بنویسید!
نظر شما بعد از تایید نمایش داده خواهد شد.