میشل فوکو: دانش و قدرت
میشل فوکو: دانش و قدرت
- دسته بندی :
- نویسنده :
- مترجم :
- ناشر :
- وضعیت کالا :
دست دوم
- قطع :
پالتویی
- تعداد صفحات :
212
- شابک :
9646641806
قیمت نو این کتاب :
- دسته بندی :
- نویسنده :
- مترجم :
- ناشر :
- وضعیت کالا :
دست دوم
- قطع :
پالتویی
- تعداد صفحات :
212
- شابک :
9646641806
#ناشران_برگزیده
معرفی کتاب
میشل فوکو: دانش و قدرت
این کتاب تحلیلی است بر آثار میشل فوکو، از جمله: تاریخ دیوانگی در عصر کلاسیک، مراقبت و مجازات، بیماریهای روانی در روانشناسی، نیچه- تبارشناسی و تاریخ. فوکو در آثار خود کوشیده است ثابت کند که وقتی علم و قدرت در گردونه نهادی قرار گیرد، ماهیت عینی و برون ذات مییابد و انسانها در این راستا به شی بدل میشوند. وی با راهبردهای افرادی چون لویی اشتراوس، ژان لاکان و لویی آلتوسر همصدا بود که بر نوعی گذر از گرایشهای اومانیستی و ذهنمدار تأکید داشتند.
پل میشل فوکو فیلسوف، روانشناس، تاریخدان، باستانشناس اندیشه، متفکر و جامعهشناس فرانسوی بود. به خاطر نظریات عمیق و دیدگاه انقلابی دربارهٔ جامعه، سیاست و تاریخ از سرشناسترین متفکران قرن بیستم محسوب میشود. همچنین فوکو جزو رهبران نظری پساساختارگرایی محسوب میشود.
فوکو فرزند زمانهای پرآشوب بود. دهههای شصت و هفتاد در فرانسه، همه جا پر بود از تظاهرات و اعتصابها و شورشهای دانشجویی، در مقابل اقتدار سیاسی. ذهنیت مردم چنان تغییر پیدا کرده بود که در همه چیز حتی در این که چه کسی وظایف درون خانه را به عهده داشته باشد و چه کسی وظایف بیرون خانه نشانی از قدرت سیاسی مییافتند؛ و تمام فعالیتهای فوکو نیز بر همین محور بود که چگونه ساختار قدرت تمام شئون زندگی اجتماعی را کنترل میکند.
در نظریات مارکسیستهایی همچون لویی آلتوسر، قدرت چیزی در تملک طبقات بالاست که به واسطه آن طبقات پایین را سرکوب میکنند. اما فوکو با تغییر دادن این دیدگاه، قدرت را جاری در تمام جامعه و در تمام امور روزمره و روابط افراد میداند.
غالبا تصور میکنند که قدرت چیزی نیست جز توانایی عاملانی قدرتمند، در اعمال اراده خویش بر مردمی بی قدرت، و واداشتن آنها به کاری که خود نمیخواهند. فوکو به نقد این نگرش میپردازد، و میگوید قدرت بیشتر چیزی شبیه به «راهبرد» است، شکل انجام کارهاست، نه چیزی که میتوان به چنگش آورد. نظامی از روابط است که در سرتاسر جامعه، خانواده و اداره و مدرسه و روابط زن و مرد، گستردهاست و روابط افراد را تعریف میکند، نه این که صرفا در نهادهای خاصی مانند دولت و پلیس جای گرفته باشد و تنها نقش سرکوبگر داشته باشد.
با این تحلیل، بر خلاف مارکسیستها که میگفتند باید با انقلاب قدرت را از طبقه بالا گرفت و جامعهای آزاد ساخت، فوکو معتقد بود: انقلاب به معنای آزادی از قدرت سرکوبگر نیست، بلکه نوعی متفاوت از تنظیم همان روابط قدرت است. قدرت مجموعه ای از تقابلهای دو سویه نیست، بلکه شبکه ای پویا از منازعات است؛ بنابراین روابط مربوط به قدرت بیش از آنکه مربوط به سلطه یک گروه بر گروه دیگر باشند، چرخشی اند.
کتاب های مشابه
کتاب های دیگر از این ناشر
ارسال نظر برای کتاب میشل فوکو: دانش و قدرت
پاسخ به
0 نظر
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکنید!
نظر خود را درباره این کتاب بنویسید!
نظر شما بعد از تایید نمایش داده خواهد شد.