نجواگر رمانی پلیسی، مخوف و هیجان‌انگیز نوشته اکس نورث است که در سال 2019 چاپ شد و جایگاه کتاب منتخب نیویورک تایمز و بهترین کتاب جنایی معمایی سایت گودریدز را از آن خود کرد. . تام پیترز بعد از مرگ همسرش به همراه پسرش جیک تصمیم می‌گیرد به شهری کوچک نقل مکان کند، تا زندگی دوباره‌ای بسازند. غافل از آن‌که در این شهر قاتلی زنجیره‌ای به نام نجواگر دست به قتل‌های سریالی می‌زده و این داستان مخوف زندگی این پدر و پسر را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

خلاصه داستان کتاب نجواگر نوشته الکس نورث

ماجرای یک قتل سریالی

در کتاب "نجواگر"، ماجرای قتل‌های سریالی به قاتلی بازمی‌گردد که در شهر کوچک "فدر بنک" چندین سال پیش به کودکان حمله می‌کرد. این قاتل که به "نجواگر" معروف شده بود، از روش خاصی برای ربودن قربانیانش استفاده می‌کرد. او در نزدیکی خانه‌های کودکان کمین می‌کرد و با صدایی آرام و زمزمه‌گونه آن‌ها را فریب می‌داد. پس از این که قاتل کودکان را می‌ربود، آن‌ها را به قتل می‌رساند.

در ابتدای داستان، اگرچه قاتل اصلی دستگیر شده و سال‌هاست که در زندان به سر می‌برد، اما پس از ورود تام و جیک به شهر، قتل‌های مشابهی شروع به رخ دادن می‌کند. این موضوع باعث ترس و وحشت در شهر می‌شود و به نظر می‌رسد که یا یک تقلیدکننده از روش "نجواگر" قدیمی استفاده می‌کند یا این که رازهای بیشتری درباره قاتل اصلی هنوز فاش نشده‌اند.

جیک، پسر تام، نیز شروع به شنیدن صدای نجواهایی در اطراف خانه‌شان می‌کند، که باعث نگرانی پدرش می‌شود. این عنصر ترس و تعلیق حول محور قتل‌های گذشته و حال، یکی از بخش‌های کلیدی داستان است و تنش داستان را تا پایان نگه می‌دارد.

تحلیل شخصیت‌ها و روابط انسانی در کتاب نجواگر

یکی از نقاط قوت این رمان، توجه به جزئیات شخصیت‌پردازی و روابط انسانی است. رابطه پیچیده بین تام و جیک به عنوان پدر و پسر در مرکز داستان قرار دارد. تام سعی دارد با مرگ همسرش کنار بیاید و در عین حال از پسرش مراقبت کند، در حالی که جیک با دنیای درونی و تخیلاتش درگیر است. این ترکیب از درام خانوادگی و داستان جنایی، کتاب را از دیگر رمان‌های هم‌سبک متمایز می‌کند.

 تم‌های اصلی کتاب نجواگر

در کتاب "نجواگر" تم‌های مختلفی نظیر ترس، احساس گناه، فقدان و رابطه پدر و فرزند بررسی می‌شود. الکس نورث به خوبی توانسته این تم‌ها را در یک داستان جنایی پرتعلیق به تصویر بکشد.

دلایل محبوبیت کتاب نجواگر

یک داستان در اولین پاراگراف با انداختن قلاب درست، خواننده را به ادامه خواندن وادار می‌کند. و این کاری است که الکس نورث با جمله آغازین کتاب نجواگر انجام داده:

وحشتناک‌ترین کابوس هر پدر و مادری دزدیده شدن فرزندشان توسط فردی غریبه است. اما از لحاظ آماری، این اتفاقی به‌شدت نادر است. درواقع، بچه‌ها بیشتر از جانب اعضای خانواده خودشان و پشت درهای بسته مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. دنیای بیرون ممکن است ترسناک و تهدیدآمیز به‌نظر برسد، اما حقیقت این است که بیش‌تر غریبه‌ها آدم‌های معقولی‌اند و خانه می‌تواند از هر جای دیگری خطرناک‌تر باشد.

و الکس نورث تا پایان داستان نجواگر مخاطب را با داستان درگیر نگه می‌دارد.

استقبال منتقدان از کتاب نجواگر

این کتاب به دلیل نوآوری در ژانر جنایی و مهارت نورث در ایجاد تنش و ترس، بازخوردهای بسیار مثبتی از منتقدان دریافت کرده است. بسیاری، از آن به عنوان یکی از بهترین رمان‌های جنایی سال یاد کرده‌اند.

کتاب نجواگر برای چه افرادی مناسب است؟

اگر به دنبال یک رمان هیجان‌انگیز با داستانی پرتعلیق و شخصیت‌هایی پیچیده هستید، کتاب "نجواگر" نوشته الکس نورث می‌تواند انتخاب بسیار خوبی باشد. این کتاب ترکیبی از وحشت روان‌شناختی و معمای جنایی است که تا آخرین لحظه شما را درگیر خود نگه می‌دارد.

در بخشی از کتاب نجواگر می‌خوانیم:

تقریباً، دو ماهی از گم شدن نیل اسپنسر گذشته بود و برخلاف تمام تلاش‌ها، احساسات و منابعی که برای این تحقیقات گذاشته شده بود، پلیس از آن بعدازظهری که پسرک ناپدید شده بود چیز بیشتری نمی‌دانست. تا جایی که پیت می‌دانست، آماندا بک هر کاری از دستش برمی‌آمد انجام داده بود.

این پرونده نشانی بود از کارایی او. در واقع، حتی رئیس پلیس لاینز، مردی که فقط به موفقیت و موقعیت خودش فکر می‌کرد، پایش ایستاد و پرونده را از او نگرفت. هر چند آخرین باری که پیت در راهرو از کنار آماندا گذشته بود، آن زن شکسته به نظر می‌رسید و پیت مطمئن نبود این هم نوعی مجازات به حساب می‌آید یا نه. ته دلش آرزو می‌کرد کاش می‌توانست به آماندا بگوید هر چه بگذرد، اوضاع بهتر می‌شود.

بعد از احضارش به دفتر لاینز، پیت با آماندا دربارۀ تحقیقات اصلی صحبت کرده بود، اما دخالت پیت در پرونده کاملاً بی‌نتیجه بود. وقتی درخواست ملاقات با فرانک کارتر را داده بود، همان ترس آشنا و همیشگی به‌سراغش آمد. خودش را تصور کرده بود که روبه‌روی این هیولا نشسته، با او مثل یک اسباب‌بازی رفتار می‌شود و مثل همیشه، مطمئن نیست که از پسش برمی‌آید یا نه اینکه بالاخره، این ملاقات همانی می‌شود که سودی برایش خواهد داشت یا نه. اما با این حال، معلوم شد که ترسش بیهوده بود. برای اولین بار، درخواست ملاقاتش با کارتر با مخالفت زندانی روبه‌رو شده بود. به نظر می‌رسید آن نجواگر معروف تصمیم گرفته سکوت پیشه کند...