یک روز قشنگ بارانی: پنج داستان کوتاه
یک روز قشنگ بارانی: پنج داستان کوتاه
- دسته بندی :
- نویسنده :
- مترجم :
- ناشر :
- وضعیت کالا :
دست دوم
- قطع :
رقعی
- تعداد صفحات :
128
- شابک :
9789643416997
۱۱۰٬۰۰۰ تومان!
تایید کیفیت توسط ریباکس!
- دسته بندی :
- نویسنده :
- مترجم :
- ناشر :
- وضعیت کالا :
دست دوم
- قطع :
رقعی
- تعداد صفحات :
128
- شابک :
9789643416997
#ادبیات_فرانسه
#ادبیات_معاصر
#سینما_تئاتر
#مجموعه_داستان
#داستان_کوتاه
#حراجی_کتاب
#ناشران_برگزیده
معرفی کتاب
یک روز قشنگ بارانی: پنج داستان کوتاه
با هم عشقبازی کردند. سعادتی که آنتوان حس کرد هیچ ربطی به لذت هلن نداشت. با این حال هلن گذاشت که ادامه بدهد. ماه ها بود که رابطه شان ادامه داشت. آنتوان می گفت که بزرگ ترین عشق زندگیش را یافته است. به محض این که هلن را به رستوران می برد باید حتما هلن را شریک برنامه های زندگی آینده اش می کرد. این وکیلی که تمام پاریس به دنبالش بود می خواست که هلن همسر و مادر فرزندانش شود. هلن هم لبخند بر لب سکوت می کرد. آنتوان از روی احترام یا ترس، جرأت نمی کرد وادارش کند جواب دهد. چی در سر هلن می گذشت؟ درواقع خودش هم نمی دانست. مسلما این ماجرا بیشتر از معمول طول کشیده بود اما هلن نمی خواست این موضوع را به حساب آورد و از آن نتیجه گیری کند. آنتوان به نظرش چطور بگویم... خوش آیند می آمد. آره، کلمه ای قوی تر و پرشورتر برای بیان احساسی که فعلا باعث می شد هلن رابطه اش را با او به هم نزند پیدا نمی کرد. حالا که قرار است آنتوان را پس بزند دیگر چرا عجله کند؟ هلن برای آسودگی خیال فهرستی از عیوب آنتوان تهیه کرده بود. از نظر قیافه آنتوان یک لاغر دروغین بود. بدون لباس، شکم کوچولوی بچگانه ای از هیکل درازش بیرون می زد که بدون شک طی سال های آینده بزرگ تر هم می شد. رابطه نزدیکشان هم زیادی طول می کشید و تکراری در کار نبود. از نظر فکری هم با این که درخشان بود و مرتبه و موفقیت شغلیش گواه آن بود، زبان های خارجی را به خوبی هلن حرف نمی زد. از نظر روحی هم آدمی بود که به مردم زیادی اعتماد می کرد، و به طرز ابلهانه ای خوش باور به نظر می رسید... با این حال هیچ کدام از این معایب برای قطع فوری رابطه کافی نبود، این معایب هلن را منقلب می کرد. احتیاطی که آنتوان در به کارگیری زبان های خارجه به خرج می داد در حد کمالی بود که برای زبان مادریش داشت. اما سادگیش هم برای هلن آرامش بخش بود: هلن در مجامع نخست ابتذال آدم ها را می دید، تنگ نظری هایشان، بی غیرتی شان، حسادتشان، عدم اطمینانشان، ترسشان را.
کتاب های مشابه
کتاب های دیگر از این ناشر
ارسال نظر برای کتاب یک روز قشنگ بارانی: پنج داستان کوتاه
پاسخ به
0 نظر
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکنید!
نظر خود را درباره این کتاب بنویسید!
نظر شما بعد از تایید نمایش داده خواهد شد.