دكتر دانيل گلمن پيش از اين به نگارش كتاب «هوش عاطفي» (1995) مشهور بود. در كتاب هوش عاطفي تمركز اصلي وي «بر روي مجموعه خصوصيات فردي انسان و توانايي او براي كنترل و اداره هيجانات و عواطف خويش و انرژي نهفته دروني او براي ايجاد روابط مثبت بود. ص 15» دانيل گلمن كتاب «هوش اجتماعي» را به عنوان كتاب مكمل «هوش عاطفي» نگاشته است. او در اين كتاب از ظهور علم جديدي خبر مي‌دهد كه سرشار از بينش و خردمندي‌هاي ارزشمند راجع به روابط انساني ما در دنياي كنوني است. «اساسي‌ترين كشفي كه در اين علم جديد صورت گرفته اين است كه مغز انسان براي ايجاد رابطه و پيوند با ديگران مداربندي شده است. علم عصب‌شناسي كشف كرده است كه طراحي مغز انسان به گونه‌اي است كه او را موجودي اجتماعي مي‌سازد. يعني هر زمان كه با كسي سروكار پيدا مي‌كنيم به گونه‌اي اجتناب‌ناپذير وارد يك رابطه صميمانه مغز به مغز مي‌شويم. اين رابطه مغزي به ما امكان مي‌دهد كه بر مغز، همين‌طور بر جسم مشخص ديگر تأثير بگذاريم؛ همان‌طور كه او مي‌تواند بر ما تأثير بگذارد. ص14» كتاب هوش اجتماعي از شش بخش تشكيل شده است، بخش اول «مداربندي براي ايجاد ارتباط» نام دارد برخي از عناوين اين بخش عبارتند از هوش اجتماعي، راهكاري براي ايجاد رابطه صميمانه، هماهنگي عصبي، غريزه يا فداكاري. بخش دوم «پيوندهاي گسسته» نام دارد و سه عنوان آن عبارتند از: شما و آن (شي‌ء)، باند مثلث سياه، كور ذهني.