ادبیات

عمه خورشید

کتاب عمه خورشید نوشته منیژه آرمینبرچسب

عمه خورشید

قیمت نو این کتاب :
#رمان

معرفی کتاب

عمه خورشید

مادرم همیشه به پدر سرکوفت می‌زد و به کنایه می‌گفت: «برادرت که بیش‌تر ارث و میراث را خورد، باید این‌ زنگولۀ پای تاپوت پدرت را هم با خود می‌برد، ولی از خوش‌اقبالی این میراث گرانبها نصیب ما شد». همه می‌دانستند منظور مادرم از این زنگولۀ پای تابوت، عمه خورشیدم است. عمه «خورشید»، خواهر ناتنی پدرم بود. او در گوشه‌ای از باغ بزرگ خانۀ ما، در حیاط پشتی به تنهایی زندگی می‌کرد. سال‌ها بود که مادرم ملاقات او را برای ما ممنوع کرده بود. ولی من گاهی پنهانی به دیدن او می‌رفتم. عمه خورشید برایم یک معما بود. چرا همیشه سیاه می‌پوشید و روی صندلی راحتی خود می‌نشست؟ او همیشه کتاب می‌خواند، گاهی هم چیزی می‌نوشت. تا این که روزی «صغری باجی» با داد و فریاد گفت که خورشید خانم مرده است. بعد از مرگ عمه، مادر و پدرم به جست‌وجوی دفترچۀ عمه خانم بودند. مادر بارها خدمتکاران را حتی با شلاق وادار می‌کرد تا دفترچه را پیدا کنند. تا این که روزی صغری باجی من را به کناری کشید، دفترچۀ عمه را به من داد و گفت که عمه قسم داده تا قبل از بیست سالگی آن را باز نکنم. باید دفترچه را در جای امنی پنهان می‌کردم و 5 سال منتظر می‌ماندم. و من آن روز قسم خوردم.

کتاب ارزش معنوی دارد ، ولی ما به ظاهر و سلامت آن هم خیلی دقت میکنیم.
خرید کتاب از ریباکس یعنی ارزان، مطمئن و آسان.

کتاب های مشابه

مشاهده همه

کتاب های دیگر از این ناشر

مشاهده همه
نظرات

0 نظر

نظری وجود ندارد

اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکنید!

نظر خود را درباره این کتاب بنویسید!

نظر شما بعد از تایید نمایش داده خواهد شد.