کتاب اخگری در خاکستر نوشته صبا طاهر، رمانی فانتزی نوجوانان از مجموعه چهارجلدی اخگری در خاکستر است. کتاب اخگری در خاکستر در دنیایی الهام‌گرفته از امپراتوری روم روایت می‌شود. داستان حول دو شخصیت اصلی، لایا و الایاس، می‌چرخد. لایا، دختری از طبقهٔ ستمدیده، تلاش می‌کند تا برادرش را که به اشتباه توسط امپراتوری دستگیر شده، نجات دهد. الایاس، یکی از سربازان نخبهٔ "ماسک‌ها"، در جستجوی آزادی از سیستمی است که او را مجبور به خشونت و ظلم کرده است.

خلاصه کتاب اخگری در خاکستر نوشته صبا طاهر

داستان کتاب اخگری در خاکستر

لایا یک برده است و الایاس یک سرباز. هیچ‌کدامشان آزاد نیستند.

در امپراتوری مارشال‌ها مجازات نافرمانی مرگ است. کسانی که جسم و خونشان را به امپراتور پیوند نمی‌زنند، با خطر اعدام عزیزانشان و نابودی هرچه که برایشان ارزشمند است، روبرو می‌شوند.

لایا در این دنیای بی‌رحم همراه پدربزرگ، مادربزرگ و برادر بزرگ‌ترش در محله‌ای فقیرنشین زندگی می‌کند. آن‌ها پیرو امپراتوری هستند، چون می‌دانند چه بلایی سر مبارزه طلب‌ها می‌آید.

ولی وقتی برادر لایا به اتهام خیانت بازداشت می‌شود، لایا مجبور می‌شود تصمیم مهمی بگیرد. در ابتدا، لایا شخصیتی ترسو و نگران است که شک دارد بتواند برای نجات برادرش کاری انجام دهد.

اما او در ازای کمک به شورشی‌هایی که قول نجات برادرش را می‌دهند، زندگی‌اش را به خطر می‌اندازد تا در بزرگ‌ترین آکادمی نظامی امپراتوری جاسوسی کند.

این آکادمی جایی است که ماسک‌ها، یعنی نیروهای نخبه و بی‌رحم امپراتوری، آموزش می‌بینند.

در طول این مأموریت خطرناک، لایا باید در خانه فرماندهی ظالم به نام فرمانده کِرسان، کار کند و اطلاعات مهمی را برای مقاومت جمع‌آوری کند. او تحت تهدید دائمی کشف شدن و مرگ قرار دارد، اما با وجود ترس و سختی‌ها، برای نجات برادرش حاضر است به هر کاری دست بزند.

در آنجا با الایاس آشنا می‌شود، سربازی که سعی دارد از بی‌رحمی‌هایی که برای آن آموزش می‌بینند، فرار کند. در ابتدا لایا از اعتماد کردن به هرکسی، حتی الایاس دوری می‌کند. اما نهایتا لایا از الایاس کمک می‌گیرد تا بتواند به هدفش نزدیک‌تر شود.

آن‌ها به‌زودی می‌فهمند سرنوشتشان در هم گره خورده و انتخاب‌هایشان سرنوشت امپراتوری را تا ابد تغییر خواهد داد. ولی آیا می‌توانند با تقدیرشان بجنگند؟

لایا در مواجهه با شخصیت‌هایی چون الیاس و سایر افراد مقاومت باید یاد بگیرد به دیگران اعتماد کند، در حالی که همواره نگران خیانت یا آسیب‌پذیری است. این امر برای او بسیار دشوار است، زیرا افراد اطرافش همیشه اهداف خود را دارند و گاهی نمی‌تواند نیت واقعی آن‌ها را تشخیص دهد.

این چالش‌ها لایا را از یک شخصیت ضعیف به فردی شجاع و مصمم تبدیل می‌کنند که آماده است برای نجات عزیزانش و مبارزه با ستم هر سختی را تحمل کند.

شخصیت الایاس در کتاب اخگری در خاکستر

الایاس یکی از قدرتمندترین سربازان امپراتوری است، اما او نیز به دنبال آزادی از قوانین سخت و غیرانسانی امپراتوری است. او از سیستم بی‌رحمانه‌ای که در آن بزرگ شده ناراضی است و می‌خواهد راهی برای فرار از این سرنوشت پیدا کند.

تم‌ها و مضامین کتاب اخگری در خاکستر

کتاب اخگری در خاکستر به موضوعات مهمی چون قدرت، ستم، وفاداری، انتخاب‌های اخلاقی، و مبارزه برای بقا می‌پردازد. شخصیت‌ها در مواجهه با چالش‌های بزرگ، تصمیم‌های سختی می‌گیرند که تأثیر عمیقی بر سرنوشتشان دارد.

درباره صبا طاهر نویسنده کتاب اخگری در خاکستر:

صبا طاهر، نویسنده پاکستانی-آمریکایی است که بیشتر بخاطر مجموعه اخگری در خاکستر از پرفروش‌های روزنامه نیویورک تایمز معروف است. او در مسافرخانه هجده اتاقه خانواده‌اش در کالیفرنیا بزرگ شد و تمام وقتش را صرف خواندن کتاب‌های فانتزی و شبیخون‌زدن به مجموعه‌ کتاب‌های کمیک برادرش می‌کرد.

چهارگانه اخگری در خاکستر توسط گروه پنگوئن، زیرشاخه آمریکایی انتشارات پنگوئن به چاپ رسیده است و طاهر اولین کتاب مجموعه را زمانی آغاز کرد که شب‌ها به‌عنوان سردبیر روزنامه کار می‌کرد.

او هم‌اکنون همراه خانواده‌اش در منطقه خلیج سان‌فرانسیسکو زندگی می‌کند.

جوایز و افتخارات کتاب اخگری در خاکستر نوشته صبا طاهر

-بهترین کتاب نوجوان گودریدز 2015

-بهترین کتاب نوجوانان آمازون 2015

-جایزه کتاب نوجوانان باستل 2015

-جایزه انتخاب مردم 2015

-نامزد جایزه ماگنولیا، انتخاب نوجوانان 2018

-نامزد جایزه لینکن 2018

-نامزد جایزه دیوید جمل 2018

کتاب اخگری در خاکستر برای چه افرادی مناسب است؟

این کتاب برای افرادی که به داستان‌های فانتزی علاقه‌مندند، مخصوصا نوجوانان مناسب است. اگر به دنیایی پر از مبارزه و ماجراجویی علاقه دارید، این کتاب مناسب شماست.

در بخش‌هایی از کتاب اخگری در خاکستر می‌خوانیم:

-برادر بزرگم در تاریکی قبل از سپیده‌دم به خانه می‌آید، زمانی که حتی ارواح هم استراحت می‌کنند. بوی فولاد و زغال سنگ و کوره می‌دهد. بوی دشمن را می‌دهد.

بدن لاغرش را تا می‌کند و از پنجره عبور می‌دهد و پاهای برهنه‌اش روی بوریاها بی‌صداست. باد داغ بیابانی پشت سرش به داخل اتاق می‌وزد و پرده‌های شل‌وول را به خش‌خش وامی‌دارد. دفتر طراحی‌اش روی زمین می‌افتد و آن‌قدر سریع آن را با پایش به زیر تختش هل می‌دهد که انگار مار است.

- سایه ها از شن ها بیرون می آیند و دورم را می گیرند. غول ها، از غم و غصه و بوی گند خون تغذیه می کنند. یکی از آن ها جیغ می کشد و آن‌قدر حیرت می کنم که سبد از دستم رها می شود. صدایش به نحو وهم‌انگیزی آشناست.