قتی سال‌ها در کنار کسی عاشقانه زندگی کرده‌ای و او را عمیقاً دوست داری، مرگ و نبودنش مثل از دست دادن عضوی در بدن، دردناک و عذاب‌آور است. گویا با جدا شدن از او، بخشی از وجودت دیگر برنمی‌گردد. حال اگر از پیش به ما خبر قطع شدن عضوی از بدنمان را بدهند، وضعیت ما چگونه خواهد بود؟ چگونه با نبود بخشی از بدنمان مواجه می‌شویم؟ اغلب ما از مرگ می‌ترسیم و دنبال راه فراری از این واقعیت می‌گردیم، اما مواجه شدن با خبر مرگ یک عزیز آرامش را به کلی از انسان می‌گیرد. تجربه‌ی مرگ عزیزان یکی از بدترین اتفاقاتی است که یک فرد ممکن است در طول عمر خود با آن مواجه شود. اروین یالوم (Irvin D. Yalom) که سالیان درازی را در مطب خود به تسکین درد دیگران از فقدان عزیزانشان اختصاص داده بود، به یکباره از ابتلای همسرش مریلین یالوم (Marilyn Yalom) به بیماری سرطان با خبر شد. زوجی که سال‌ها در کنار هم با محبت زندگی‌کرده‌اند حال می‌دانند که وقت جدایی نزدیک است. این دو در تمام این مدت مثل یک روح در دو بدن زندگی کرده بودند، و بعد از خبر بیماری مریلین تصمیم گرفتند تجربیات خود را از تلاش مریلین برای یک داشتن یک مرگ آرام و کوشش یالوم برای تحمل دنیای بعد از مریلین با نوشتن کتاب مسئله مرگ و زندگی (A Matter of Death and Life) با مردم به اشتراک بگذارند. آن‌ها با به اشتراک گذاشتن جزئیات روزهای آخر زندگی مشترکشان، مسیری را از چگونه بهتر زندگی کردن بعد از مرگ عزیزترین فرد زندگی به خواننده نشان می‌دهند. این که چطور باید با بدترین اخبار زندگی مواجه شد و پس از آن باز بهم بتوان به زندگی ادامه داد. چطور می‌توان رنج نبود کسی را پذیرفت و تحمل کردن را تمرین کرد. در سراسر کتاب تلاش همسری عاشق را می‌بینیم که می‌کوشد از درد معشوقش بکاهد و از او می‌خواهد که نگران تنهایی دیگری بعد از مرگش نباشد.