کتاب افسانه‌های مغرب زمین

کتاب حاضر، مشتمل بر داستان‌های کوتاه پندآموز و اجتماعی مناسب کرده سنی نوجوان تهیه شده است. عنوان برخی از داستان‌ها عبارت‌اند از: «غول برفی»؛ «جادوگر بدجنس»؛ «سه جراح»؛ «چراغ آبی»؛ «رضایت پدر»؛‌ «کوتولة مهربان»؛‌ «پادشاه گمشده»؛ «چه کسی بخشنده‌تر است»؛ «شیپورچی شجاع». در خلاصة داستان «چه کسی بخشنده‌تر است» آمده است: در کشور یمن پادشاهی بود که همه او را بخشنده می‌دانستند. اما همگان معتقد بودند که حاتم طایی بخشنده‌تر است. این عقیده باعث حسادت پادشاه نسبت به حاتم را برانگیخته بود, به گونه‌ای که پادشاه مردی با نام «بشیر» را مأمور کشتن حاتم طایی کرده بود. بشیر در جست‌وجوی حاتم طایی به جوانی زیبا و دانا برخورد کرد و چند روز مهمان وی شد. او حاتم طایی بود و وقتی حاتم طایی از مأموریت بشیر آگاهی یافت به او پیشنهاد کرد که سرش را از تنش جدا کرده و به نزد پادشاه ببرد. بشیر این کار را ناجوانمردی خواند و وقتی ماجرا را به پادشاه تعریف کرد پادشاه به بخشنده بودن حاتم طایی اعتراف کرد.